امسال از بیچارگی من بود که نتونستم برم هیئت درست حسابی.
امشب، شب تاسوعا، شب سو.
رفتیم هیئت نزدیک خونه
و من دارم دیوانه میشم از فضاش
دوست دارم پاشم برم بیرون.
روضه خون روضه ی سنگیییینی می خونه که بنظرم انقدر باز درست نیست.
بار محتوایی هم نداره کلا. یعنی انگار ما یه عده داغدار بیچاره ایم که بهترین هامون رو به بدترین وضع کشتن، همین. نه هدفی داشتیم، نه پایان خوبی داشته، نه .
یعنی به سطحی ترین وضع میخواد اشک مردم رو دربیاره!
بعد آدم هایی که دورم نشستن دارن درباره جهاز و جاری ام و. حرف میزنن بلند بلند!!
خدای من

فقط دارم تلاش می کنم از ذهنم استفاده کنم برای استفاده از شب تاسوعام:((((


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

رایگان دانلود کنید جنگ منطقی روزهای دانشجویی نقاشی ساختمان کفسازی بتن سخت ماله پروانه با ارملات اهل قلم دکتر کامران کاویانی